او تفنگش را گرد گيرى ميكند و من دستبند سبزم را . روزهاى حساسى در پيش است .

توسط sight

آماده ميشويم . هم ما و هم آنان . آماده ميشويم براي روزهايي حساس و سرنوشت ساز . روزهاي كارگر و معلم و از پي آن ماه سبز خرداد .

راه همان است كه بود . راه رهايي ميهن . راه همان است كه دستكم صد سال است كه در آن گام ميزنيم . راه را چراغهايي كه از گذشته به همراه آورده ايم روشن كرده است . چاله اي در راهمان مباد كه ديگر نه فرصت و نه امكان خطا داريم .

مقصد و هدف همان است كه بود . هدفي كه بيش از صد سال است بر آن جنگيده ايم و هر بار دست بيرحمي آنرا به سود و سوي خود دزديده است . هدف آزادي است و برابري . هدف آبادي ايران ماست . هدف روشن تر از هميشه صدايمان ميزند .

روزهاي حساسي در پيش است و همه آماده ميشويم . هم ما و هم آنان . آنان كه در برابر سيل و خيل و ميل ملت مي ايستند و آنقدر ضعيفند و حقيرند كه از هم اكنون تفنگهاي زبان نافهمشان را گرد ميگيرند شايد بتوانند در پس خشونت عريان ، چهره لخت و لرزانشان را بپوشانند .

اما ما ، دستبندهاي سبزمان را باز از سر طاقچه برميگيريم و بر مچ هايي ميبنديم كه رو به آسمان نشانه خواهند رفت در تكرار شعارهايي كه از شعورمان برميخيزد و لرزه مي اندازد بر پيكر بي روح ديكتاتور و فاشيست زمان .

سيد علي خامنه اي بداند كه هر روز دفتر جرمش را سياهتر ميكند . هر روز مشق گناه مينويسد و هر روز بر خشم ملت مي افزايد . مباد كه گل به گلوله بدل شود در دستان سبز ما . مباد كه دستبندهايمان رنگ سرخ بگيرد كه از آن پس ، هيچ نيرويي جلودار خشم يك ملت نخواهد بود .

كارگران ، معلمان و ملت ايران ، نمادهاي سبزتان را از خاك بروبيد كه روزهاي حساسي درپيش است .

One Comment to “او تفنگش را گرد گيرى ميكند و من دستبند سبزم را . روزهاى حساسى در پيش است .”

  1. سلام
    جمله بسیار قشنگی را انتخاب کردید
    واقعا زیبا است.

    اما من دستبندم را با قلبم جلا می دهم.
    با قلبی از داغ یاران
    من دستبدم را با با حسین جلا می دهم
    اما اینبار رویش جمله ای می نویسم
    شهیدان زنده اند الله اکبر
    من دستبدم را بدستم می بندم
    و از برای یاران سفر کرده دستم را بسوی اسمان دراز می کنم
    از قصه ها می گویم
    از فراموشی ها
    از سبز بودنم می گویم
    و بیاد می اورم که چگونه سبز شدم
    به انها که مرا اماج تهمت قرار دادند می گویم
    این نشان سبز بودن من است
    این نشان وفاداری من است.
    این نشان استقامت و صبوری من است
    این نشان ارزوهای 30 ساله من است.
    به انها می گویم تو چه داری و چرا جلا می دهی
    تفنگت را
    با چه جلا می دهی
    با قلبت
    راست می گفتند که این دل نشانه ها دارد
    نشانه تو در دستت و نشانه من در دستم
    نشانه تو غرور و دیکتاتوری
    و نشانه من صبور و استقامت
    اری راست می گویند
    تو تنفگ را گرد گیری می کنی و من دستبدم را
    چون تو از دیکتاتور دستور می گیری و من مرگ بر دیکتاتور می گویم

بیان دیدگاه